جدول جو
جدول جو

معنی تلب من - جستجوی لغت در جدول جو

تلب من
(تُ لِ مَ)
دهی است از دهستان مرغا که در بخش ایزۀ شهرستان اهواز واقع است و یکصد تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آلبومن
تصویر آلبومن
سفیدۀ تخم مرغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلب زن
تصویر قلب زن
کسی که پول ناسره سکه بزند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تمکث و تلدن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
مؤلف انجمن آرا گوید: بمعنی سیخ کباب نوشته اند، ظن غالب مؤلف آن است که باب زن در اصل لغت تاب زن بوده و به تصحیف باب زن شده چه باب زن با سیخ کباب و آتش مناسبتی ندارد و تاب زن به این معنی انسب است. زیرا که تاب چنانکه گذشت بمعنی آتش وفروغ و گرمی و روشنی و تف و تاب مترادفند و دیگر تاب مرادف پیچ و چرخ و گردش است و بهمه این معانی تاب زن با سیخ کباب انسب است چنانکه آب زن بمعنی ظرفی مسین که آب و دوا در آن ریزند و بیمار را در آن نشانند- انتهی. و رجوع به آنندراج و رجوع به باب زن شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ فِ مَن ن)
رجوع به ترنجبین شود
لغت نامه دهخدا
(تَ مِ)
بینی آدمی و حیوانات دیگر باشد به زبان زند و پازند، و به عربی انف گویند. (برهان). به زبان زند و پازند بینی آدمی و دیگر جانوران. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). خرطوم و منقار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَلْ لُ مَنْ نَ)
قلعه ای به شام نزدیک معرهالنعمان. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلب زن
تصویر قلب زن
نبهره گر کسی که سکه قلب ضرب کند قلاب، متقلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلبومن
تصویر آلبومن
سفیده تخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبین
تصویر تلبین
خشت زدن، آش سبوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلبومن
تصویر آلبومن
سپیده، سفیده تخم مرغ، سفیده مرغانه
فرهنگ واژه فارسی سره
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که به وسیله ی کندو از ماست کره گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تنومند
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی مرغ ماهی خوار
فرهنگ گویش مازندرانی
تلخ مزه
فرهنگ گویش مازندرانی